سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت زلال
 
سه شنبه 91 بهمن 3 :: 8:29 صبح :: نویسنده : مهدی نوروزی

منبع: تبیان

حضرت علامه طباطبایی

عشق و محبت از موضوعاتی است که در نگاه اول، هر عارف و عامی را بخود جلب می نماید. در طول قرن های متمادی، محبت یکی از مهم ترین دغدغه ها و گمشده های آدمی بوده است.

محبت غذای روح انسان و آرامش دهنده به اوست. محبت در نهاد آدمی سرشت شده و تمام تار و پود او را در بر گرفت است، تا جایی که حتی برخی وجه تسمیه انسان را برآمده از انس گیری او دانسته اند. (1)

 جذبه محبت در مورد انسان تا جایی است که می تواند انسان را به سرحد بندگی برساند، چنانکه که گفته اند « الانسان عبید الاحسان »(2)

حب و دوستى یکى از حقایقى است که ما در وجدان خود مى‏یابیم که علامه طباطبایی (ره) آن را اینچنین تعریف می نمایند «یکی از معانی وجدانی که با آن سروکار داریم، «حب» است که آن را در خوراک و زن و مال و جاه و علم به کار می‌بریم و می‌گوییم: «فلان غذا را دوست دارم، زن را دوست دارم، مال و جاه و علم را دوست دارم».

غذا را دوست دارد؛ چون موجب کمال جسم است. همچنین علاقه انسان به مال و جاه و علم نیز، علاقه به کمال است. بنابراین، حب و دوستی عبارت است از تعلق وجودی و جذب خاص شعوری بین علتی که انسان را به کمال می‌رساند و بین معلول تکامل یافته.

 حال فرق نمی‌کند که این علت، غذایی باشد که انسان می‌خورد، یا بهره و لذتی باشد که از زن می‌برد یا مالی باشد که در آن تصرف می‌کند، یا اعتباری که از آن استفاده می‌نماید، یا معلم و آموزگاری که از آن دانش می‌آموزد.».(3)

اکسیر عشق و محبت از چنان اهمیت و ارزشی برخوردار است، که رسول اکرم‏ (ص) دردعایش آن را طلب کرده، می‏فرمود: « اَللّهُمَّ ارْزُقْنی حُبَّکَ وَ حُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ وَ حُبَّ ما یُقَرِّبُنی اِلی حُبِّکَ وَاجْعَلْ حُبِّکَ اَحَبَّ اِلَی مِنَ‏الْماءِ الْبارِدِ (4)

پروردگارا! دوستی خودت و دوستی کسی که تو را دوست دارد، و دوستی عملی که موجب‏دستیابی به محبت تو می‏شود، روزی من گردان، و دوستی خود را در نظر و ذائقه من از آبِ‏خنک لذیذتر و عزیزتر قرار ده.»

نقل شده است که شعیب پیامبر(ع) بر اثر عشق و محبت خدا آن قدر گریست که دیدگانش ‏نابینا شد و خدای متعال نور چشمانش را بازگرداند. دوباره آن قدر گریست که چشمانش‏بی‏فروغ شد، باز خداوند چشمانش را بینا ساخت. تا چهار بار این عمل تکرار شد.

 سپس خداوند خطاب به وی فرمود: ای بنده‏ام شعیب! تا کی به این کار ادامه می‏دهی؟ اگر از ترس آتش جهنم می‏نالی، تو را ایمن‏می‏گردانم، و اگر مشتاق بهشتی، آن را به تو ارزانی می‏دارم.

عرض کرد: ای آقای من! می‏دانی که از ترس آتشت نمی‏نالم و از اشتیاق بهشت نمی‏گریم، بلکه اکسیرمحبت و عشقت، دلم را ربوده و صبر و طاقتم را برده و شکیبایی ندارم، مگر به وصال تو نایل آیم.

آن‏گاه خدای متعال بدو فرمود: اکنون که برای وصال من می‏گریی، موسی‏بن عمران، کلیم خود را به خدمت تو می‏گمارم! (5)

با عنایت به همین تاکیدات است که در اندیشه اسلامی، نقش محبت در پرورش روح غیر قابل انکار بوده و متعلق محبت حقیقی موجود بی نهایت و کمال لایتناهی خداوندی دانسته شده است و دقیقا از همین روست که علامه طباطبایی (ره) معتقد است، مهم‌ترین روش تربیت اخلاقی مبتنی بر توحید، روش حبّ عبودی است.

 ایشان در المیزان می‌فرماید: « مهم‌ترین شیوة تربیتی اخلاقی در نظر قرآن، شیوة حب عبودی است. چون بنای اسلام بر محبت عبودی است.

یعنی ترجیح دادن جانب خدا بر جانب بنده؛ رضای خدا را بر رضای خود ترجیح دادن؛ از حق خود به خاطر حق خدا گذشتن و از خشم خود به خاطر خشم خدا صرف نظر کردن؛ این محبت انسان را به کارهایی وا می‌دارد که عقل اجتماعی نمی‌پسندد. چون ملاک اخلاق اجتماعی، همین عقل اجتماعی است. محبت انسان را به کارهایی وا می‌دارد که فهم عادی که اساس تکالیف عمومی و دینی است، آن را نمی‌فهمد». (6)

علامه طباطبایی پس از تشریح رابطه عبد و معبود بر مبنای محبت راستین، راه‌های کسب حبّ خداوند در قرآن را مورد بررسی قرار داده و آنها را بدینگونه برمی شمرند؛ « تفکر و شناخت خداوند، ذکر دائم و یادآوری نعمت‌ها و مسئولیت انسان در برابر خداوند، (7)

اخراج محبّت غیر خدا «القلب حرم الله فلا تسکن فی حرم الله غیر الله»، (8) عمل کردن مطابق رضایت الهی (9) و محبّت اولیای خدا که خداوند به آن سفارش کرده است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی»(شوری/ 23)؛ علامه همچنین بیان می‌کند که پیامبر‌(ص) و اهل‌بیت معصوم‌ ( ع ) ایشان، مصادیق ذکر الهی‌اند؛ زیرا خداوند به وسیله آنها به یاد می‌آید. (10)

علامه طباطبایی ( ره ) در کنار تبیین علمی و عرفانی آیین محبت در آثار خویش، آن را در همه زوایای زندگی خویش جریان داده، بگونه ای که ایشان را احیاگر محبت به اهل بیت پیامبر (ص) در دهه های اخیر دانسته اند « سیدناالاستاد علامه این راه عشق و محبّت و علاقه به خاندان عصمت و طهارت را آن‌چنان احیا کرد که عملاً فرمود: (إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی) حَسنه رسمی ما مسلمان‌هاست در جلسه درسشان فرمود حسنه رسمی مملکت اگر گفتند حسنه, همین ولایت اهل بیت است چرا, برای اینکه در این آیه که دارد (قُل لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی)

بعد بلافاصله فرمود: (وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً) این قدر متیقّن در مقام تخاطب است این قدر متیقّن مصداق است حسنه یعنی مودّت اهل بیت اگر وِداد هست که بالاتر از محبّت است انسان برای او سر می‌دهد جان می‌دهد این بزرگوار آمده هم بحث مودّت و محبّت را احیا کند.» (11)

از سوی دیگر و در زندگی خانوادگی و روابط فیمابین علامه و همسرش نیز ، محبت نقش تعیین کننده ای داشته و هر دو در یکدیگر ذوب شده بودند. (12)

فرزند علامه طباطبایی(ره) می گوید: «رفتارشان با مادرم بسیار احترام آمیز و دوستانه بود. همیشه طوری رفتار می کردند گویی مشتاق دیدار مادرم هستند. » (13)

وقتی همسر مرحوم علامه در سال 1344 بیمار می شوند، علامه هرگز اجازه نمی دهند تا همسرشان برای انجام کاری از بستر بلند شوند.

 فرزند ایشان در این خصوص می گوید: «مادر من حدود 27 روز پیش از فوت در بستر بیماری بود و در این مدت پدرم از کنار بستر ایشان لحظه ای بلند نشدند. تمام کارهایشان را تعطیل کردند و به مراقبت از او پرداختند» (14)

و بدینگونه است که باید سرود:

شهریارا اگر آیین محبت باشد                چه حیاتی و چه دنیای بهشت آیینی (15)




ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

یکشنبه 91 آذر 19 :: 12:17 صبح :: نویسنده : مهدی نوروزی

علامه طباطبایی

منطق احساس، آدمی را به سود دنیوی فرا می خواند و بر می انگیزد؛ وقتی کاری قرین منفعت باشد و آدمی آن را احساس کند، این احساس، اشتیاق شدید شخص را بر می افروزد و او را بر انجام کار تحریک می کند و اگر انسان احساس نفع نکند، خاموش و آرام است.

ولی منطق تعقل، انسان را به پیروی از حق وا می دارد، این منطق بر آن است که بهترین چیزی که انسان می تواند از آن بهره مند گردد، «پیروی از حق» است، خواه انسان احساس سود مادی بکند یا خیر.




موضوع مطلب :

شنبه 91 آذر 18 :: 11:47 عصر :: نویسنده : مهدی نوروزی

علامه طباطبایی

اسلام هدف جامعه ی اسلامی و هر جامعه ی دیگری را که طبعاً بی نیاز از داشتن یک هدف مشترک نیست، نیک بختی واقعی و قرب و منزلت در پیشگاه خدا قرار داده است. چنین هدفی اگر در جامعه وجود داشته باشد، به صورت یک مراقب باطنی خواهد بود که علاوه بر حفظ ظاهر انسان، سرشت و نهاد آدمی هم از دید او مخفی نخواهد ماند و بدین ترتیب خود همین هدف، ضامن حفظ احکام اسلامی خواهد بود.




موضوع مطلب :

شنبه 91 آذر 18 :: 11:46 عصر :: نویسنده : مهدی نوروزی

علامه طباطبایی

تنها خداست که واقعیتی است غیر قابل زوال و همه چیز در پناه هستی او رنگ هستی می یابند و با روشنایی ذات او روشن و پیدا می شوند. هنگامی که انسان با چنین درکی مجهز شود، آن وقت است که خیمه ی هستی او در پیش چشمانش مانند حباب روی آب فرو می خوابد و عیناً مشاهده مشاهده می کند که جهان و جهانیان به یک هستی نامحدود و حیات و قدرت و علم و هرگونه کمال نامتناهی تکیه زده اند و انسان و هر پدیده ی دیگر جهانی مانند دریچه های گوناگونی هستند که هر کدام به اندازه ی ظرفیت خود، ماوراء خود را که جهان ابدیت است نشان می دهند.




موضوع مطلب :

شنبه 91 آذر 18 :: 11:45 عصر :: نویسنده : مهدی نوروزی

علامه طباطبایی

ما افراد بشر به حسب طبع، دلداده ی بسیاری از مقاصد زندگی و لذایذ مادی هستیم: خوردنی ها و نوشیدنی های گوارا و پوشیدنی های شیک و کاخ ها و منظره های فریبنده، همسر زیبا و دلنواز، دوستان صمیمی و ثروت سنگین یا از راه قدرت و سیاست مقام و جاه و بسط سلطه و فرانروایی و خرد کردن هر چیزی که با خواسته های ما مخالفت می کند، می خواهیم و دوست داریم. ولی با نهاد خدادادی خود می فهمیم که این همه لذایذ و مطالب برای انسان آفریده شده نه انسان برای آنها، و آنها به دنبال انسان باید باشند، نه انسان به دنبال آنها. هدف نهایی بودن شکم و پایین تر از شکم، منطق گاو و گوسفند است و دریدن و بریدن و بیچاره کردن دیگران منطق ببر و گرگ و روباه است؛ منطق انسان منطق فطری خرد می باشد و بس.




موضوع مطلب :

1   2   3   >   
 
درباره وبلاگ



آرشیو وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 19056